از درشکه تا اتومبیل؛ یک قرن فرهنگسازیِ ناتمام
به گزارش تور آسیایی ارزان، سرعتِ محدود انسان برای جابه جایی باعث شد تا به حیوانات به چشم وسیله ای برای حمل ونقل نگاه کند که هرچند سرعت و توان بیشتری از خودش داشتند، اما بازهم تغییر چشمگیری در مدت زمان رسیدن به نقطه دلخواه ایجاد نمی کردند. در این شرایط بود که فکر ساخت وسایلی مانند ماشین دودی، طیاره، قطار و... به ذهنش رسید تا سختی ها را بر خود آسان کند. با این وجود وسیله ای که بیش از هر چیزی طی حدود 130 سال گذشته توانسته جوابگوی احتیاج انسان به جابه جایی باشد، خودروها هستند که در این گزارش به آنها می پردازیم.
تا پیش از تولد خودروها، استفاده از کالسکه و درشکه برای رفت وآمد در میان مردم رواج داشت؛ چنانچه ناصرالدین شاه پس از بازگشت از سفر فرنگ در سال های آخر عمرش دستور تاسیس شرکت درشکه رانی برای توسعه حمل ونقل در دارالخلافه طهران را داد که در پی آن حدود 30 درشکه وارد شهر شد. بر همین اساس لازم شد برای حفظ نظم، قوانینی برای تردد وضع گردد. از جمله اینکه درشکه ها و کالسکه ها برای ورود به بعضی نقاط شهر از جمله محوطه کاخ گلستان احتیاج به مجوزی شبیه طرح ترافیک امروزی داشتند.
مسیر رفت وآمد کالسکه ها؛ عکس از آنتوان سوریوگین
نخستین اتومبیل در دوران سلطنت مظفرالدین شاه قاجار وارد ایران شد. از آنجایی که استفاده از آن در ابتدا تنها مخصوص درباریان و افراد ثروتمند بود؛ بنابراین به علت محدود بودن تعداد اتومبیل ها، احتیاجی به وضع قوانین معین برای استفاده از آن وجود نداشت. اما مانند هر وسیله دیگری، خودروها هم پیش از آنکه فرهنگ و قوانینی برای استفاده از آنها شکل گیرد، به مرور جای خود را در میان زندگی تمام اقشار جامعه باز کردند.
در واقع باید حدود یک قرن قبل را تصور کنید که فردی از پشت درشکه ای که هدایت آن با کشیدنِ افسار اسب یا قاطر امکان پذیر بوده، پایین می آید و صرفا با یادگیری بعضی مفاهیم ابتدایی پشتِ فرمان وسیله ای می نشیند که دیگر هدایت آن تنها به زور و بازوی خود و اندک شعور حیوانش وابسته نیست و باید همزمان حواسش به گاز، ترمز، دنده، فرمان و... باشد! در این شرایط البته شرایط برای پیادگان هم بهتر نبود، کسانی که هیچ اطلاعاتی از سرعت و شتاب اتومبیل نداشتند و بعید نبود مثلا بازیگوشی یک کودک هنگام رد شدن از خیابان باعث تصادفی جبران ناپذیر گردد.
از طرفی افزایش تعداد اتومبیل ها در سطح شهرها در شرایطی رخ می داد که کوچه ها و خیابان های خاکی، زیرساخت لازم برای حضور این تعداد خودرو را نداشتند، خبری از خط کشی معابر، چراغ هدایت و رانندگی و... نبود و نظمیه چیان هم آموزشی برای نظارت بر قوانین مرتبط با این ساخته دست بشر ندیده بودند. در این بی قانونی هم احتمالا حق با کسی بود که زودتر می پیچید، صدای بلندتری برای داد زدن داشت، در محله خودشان رانندگی می کرد و بچه محل ها هوایش را داشتند و... .
با این وجود روند استفاده از اتومبیل کم و بیش به همان سبک اولیه تا زمانی که نخستین قربانی را بگیرد ادامه داشت. اما ماجرا از چه قرار بود؟ درویش خان که یکی از افراد اثرگذار موسیقی ایرانی و عامل ایجاد تنوع در ساز تار بود، در یکی از شب های پاییزی سال 1305 خورشیدی که سوار بر درشکه درحال بازگشت به خانه بود با یک اتومبیل تصادف نموده و بعد از 5 روز از جهان رفت و اینگونه بود که خطرات وسیله ای که قرار بود یاریی به بشر باشد، بیش از قبل معین شد.
احساس خطر در کنار هرج ومرج، بی قانونی و شکل نگرفتن فرهنگ استفاده از خودرو سبب شد تا در سال 1305 خورشیدی، داشتن تصدیق یا گواهی نامه برای رانندگی اجباری گردد و در پی آن دو سال بعد، اولین قوانین مربوط به رانندگی تنظیم و اداره نظمیه هم موظف به نظارت بر اجرای قوانین گردد. البته اولین آیین نامه کامل قوانین هدایت و رانندگی سال 1318 تصویب شد که از آن به عنوان مادر قوانین هدایت و رانندگی یاد می گردد.
حالا دیگر تقریبا 100 سال است که قوانین هدایت و رانندگی در ایران شکل گرفته؛ با این وجود گاهی برای رعایت یک قانون معین مانند بستن کمربند ایمنی، برترین راهکاری که باعث فرهنگسازی می گردد درنظر گرفتن جریمه است! درواقع اینجاست که قانون برای رفع کردن هرج ومرج به یاری فرهنگ آمده، اما به نظر می رسد برای موارد دیگر که وابسته به موضوعات ترافیکی نیستند، مانند بوق نزدن در هر ساعتی از شبانه روز در کوچه ها و پس کوچه ها، فحش ندادن هنگام رانندگی، نیفتادن پشت آمبولانس، بوق زدنِ بی علت در ترافیک های طولانی و... هنوز کار زیادی تا رسیدن به نقطه فرهنگی مطلوب داریم!
منبع: گردشبان