بیماری های منطقه ای و شیوه تشخیص و درمان آن ها

به گزارش تور آسیایی ارزان، از امراض بومی سیستان است که به دماغ می گیرد. برای درمان پیشانی مریض را داغ می نمایند یا با انگشت شست دست غده را در کام مریض باز می نمایند (جانب اللهی، 1381: 242).

بیماری های منطقه ای و شیوه تشخیص و درمان آن ها

نویسنده: محمد سعید جانب اللهی

باد ناق

از امراض بومی سیستان است که به دماغ می گیرد. برای درمان پیشانی مریض را داغ می نمایند یا با انگشت شست دست غده را در کام مریض باز می نمایند (جانب اللهی، 1381: 242).

در خاش به صورت تاول است، با ناخن آن را می ترکانند و پودر گیاه سبز (1)روی آن می ریزند (همان: 250)

باد

از امراض بومی سیستان است، نوعی جذام است که در دماغ می افتد و می خورد، برای درمان شنگرف را با قلیان می کشند و سه نقطه در فرق سر را داغ می نمایند و چهل روز نان بی نمک می خورند (همان: 242).

درد نیم سر

از امراض بومی سیستان و دردی است که نیمی از سر می گیرد و به باور مردم، افراد سهیل زده به این درد مبتلا می شوند، به همین خاطر برای درمان باید به ستاره یا روز (خورشید) سه کلوخ می زدند، لذا صبح وقتی بیدار می شدند، سه سنگ به طرف خورشید می انداختند، رگی هم در نزدیکی پلک چشم می زدند (همان: 251).

دانه داغی

در سیستان دانه ای بود که در بدن حرکت می کرد و دردناک بود برای درمان آن نیل باد را با آهک کوبیده مخلوط می کردند و روی آن می ریختند (همان: 244).

الماس

مرض بومی بلوچستان است که در یک نقطه بدن جوش می زند. خارش و آب ریزش دماغ دارد، در خاش برای درمان پودر گیاهی به نام سبز روی غده جوش می ریزند (همان: 250؛ هم - داغ درمانی).

سارق باد

در ایرانشهر رایج است، که در اثر دویدن زیاد عارض می شود، برای درمان آن میوه گیاهی به نام بادی گنج (2) در محل درد می مالند (همان: 255).

دجنم (3)

در اردکان جوش های بزرگ روی پوست سر را گویند که با خارش بسیار همراه است، اگر این زخم به شپش آلوده شود، نشانه بهبود آن است. برای درمان سر را با جوشانده برگ بید و سرگین ماده الاغ که صاف نموده اند می شویند. چون این مریض از گرمی است، خوردن غذاهای خنک مثل آش آب غوره و آش گشهم توصیه می شود (طباطبایی: 683).

جمامی

از امراض رایج در الموت است، نوعی گرفتگی عضلات ساعد است که در اثر درو کردن عارض می شود، برای درمان برگ گردو را کوبیده بر محل درد می بندند (حمیدی و دیگران: 232).

شوسوت (4)(شوسوج= شب سوز)

نوعی ضایعه پوستی رایج در گیلان است که روی صورت و دست و پا ایجاد می شود. مردم بر این باورند که اگر شب آب جوش در حیاط بریزند و بسم الله نگویند، بچه های جن و پری می سوزند و با نفرین آن ها انسان به این مرض مبتلا می شود، برای درمان چوب شمشاد را می سوزانند و شیره آن را می گیرند و روی زخم می مالند یا گیاه تازه سیا آو را می چینند و می سوزانند و سوخته آن را با آب اول شستشوی برنج مخلوط می نمایند و روی زخم می مالند (پاینده: 250).

پیوک

در جزیره قشم رواج دارد، که به صورت کرم بسیار بلندی در پاها و دست و جلو یا پشت بدن ظاهر می شود، محل بروز متورم شده و درد شدیدی عارض بیمار می شود، برای معالجه در قسمت وسط بدن کرم که زیر پوست قرار گرفته است سوراخی در روی بدن یا دست و پای بیمار ایجاد نموده و از آن سوراخ چوبی به قطر و مقدار چوب کبریت از زیر بدن کرم رد می نمایند و سپس قسمت سر و دم کرم را که گاهی به مقدار انسان معمولی طول آن بود، همه روزه داغ می کردند، کرم ناگزیر خود را جمع می کرد و بدن خود را از سوراخی که در بدن بیمار ایجاد نموده بودند تدریجاً بیرون می کشید، در این حال چوب را به بدن کرم بسته و روزی یک بار آن را به دور خود می چرخانیدند و هر بار به مقدار نیم تا یک سانتی متر از بدن، کرم بیرون می آمد، به این ترتیب چهل تا پنجاه روز طول می کشید، تا تمام بدن کرم از جثه بیمار خارج شود. اگر در اثر اشتباه از وسط پاره می شد، دیگر کسی نمی توانست آن را خارج کند و عفونت می کرد و مریض را از پای در می آورد (نوربخش: 312).

پس دس (5)

از امراض رایج در تنگستان است، رگی پشت کمر است که جا به جا می شود و درد شدیدی را به همراه دارد و انسان را از حرکت باز می دارد. برای برطرف این درد پیش بیطال (طبیب محلی). می فرایند و او آن رگ را می گیرد و دست و پا را به عکس به هم فشار می دهد. با این کار درد شدیدی همه بدن را در بر می گیرد و مریض بهبود می یابد (منصوری زاده و شمس الدینی: 174).

ون (6)

از امراض پوستی که در قائم شهر رایج است و بر اثر حرکت نوعی حشره روی پوست عارض شخص می شود، برای درمان زخم و جراحت آن مقداری روغن زرد و ماست روی موضع آسیب دیده می مالند (حسنی و دیگران، 1382: 249).

بادسمه

به نظر شیرازی ها بچه ای که رنگش کبود و چشم هایش حلقه و گرد شود و پشت لب و ناخن هایش سیاه شود، بادسمه گرفته است، که برای درمان آن باید با نیل چهار بستش را مهر کرد یعنی نیل را سایید و سر زانو، سر قلب، دور گردن و قوزک پای مریض را مهر کرد (همایونی، 1353: 41).

شیرینگ (7)

مرضی رایج در سروستان است که در سه ماهگی دانه های سرخ روی گونه های بچه می زند، برای جلوگیری از شدت آن، مادر طفل باید فقط نان و ترشی بخورد و از خوردن هر گونه غذایی خودداری کند، به بچه هم باید برنج کم چربی داد، اگر دانه زیادتر شد، باید قدری آویشن نرم و سابیده را با نمک نرم در کمی سرکه ریخته روی شیرینک بمالند (همایونی، 1371: 477).

بچه چهار فرق

مرضی خاص بچه ها است و در خراسان رواج دارد، اگر نوزادی زیاد گریه کند، و در اثنای گریه مرتباً سرش را به عقب و جلو ببرد می گویند چهارفرق است، یعنی در زیر پوست جمجمه اش چهار خط یا شیار خفیف و کم عمق وجود دارد که از ملاج آغاز و به چهار طرف سر ختم شده است که برخی زنان خبره با لمس آن تشخیص می دهند، بچه چهار فرق را باید سریعاً درمان کرد و گرنه می میرد (شکورزاده: 155؛ هم - داغ درمانی).

شیرکو (8)

از امراض بومی بافق است، دانه های بزرگ و قرمز رنگی است که روی پوست ظاهر می شود، برای بهبود آن باید شیر خر بخورند (جانب اللهی، 1384: 124).

درد عمومی

در خاش کسی که در اثر برخی امراض دچار درد عمومی می شد گیاه هریشک (9) که برگی شبیه انار دارد، در چاله ای ریخته می سوزاندند و مریض را روی چاله می خوباندند (همو 1381: 251).

زبرک (10)

از امراض رایج شیراز است، علامتش تب شدید است و بعد از سه روز دانه های ریزی به مقدار سر سنجاق از سر تا پا بیرون می ریزد، در شیراز برای درمان باید خاکشیر را شسته تا سه روز و هر روز صبح ناشتا با آب یا عرق شاهتره به مریض داد تا هر چه دانه دارد، بیرون بریزد، در ضمنً به بچه باید لباس سرخ پوشاند (همایونی، 1353: 38).

در سروستان تا سه روز باید عرق گاو زبان و نبات و گل گاوزبان به بچه بدهند تا هر چه دانه است، بیرون بریزد، غذای بچه هم فقط شیر و فرنی است. باید پارچه قرمز روی سر بچه انداخت و بعد از آن عناب را در قدری آب جوشاند و تا زمان بهبودی هر روز سه استکان به او داده کودکی که زبرک نموده تا چهل روز باید پرهیز کند و گوشت و چربی و برنج مطلقاً نباید بخورد، به جای آن مغز بادام و تخمه کدو مناسب است. در این مدت عرق شاهتره به وفور باید داد (همایونی، 1371: 474).

جوون

در گیلان یک نوع غده چربی به نام جوون روی مچ دست ظاهر می شود که برای درمان آن کمی پلو گرم نیم پخته را روی آن می گذارند و با پارچه ای می بندند (پاینده: 256؛ هم - خال کوبی).

گالی گیر

در گیلان عامه معتقدند که بچه ها نوپا گاه تکه هایی از جارو و یا آشغال را در دهان گذارده و در گلوی آن ها گیر می نماید و سبب پیدایش درد گلو و استفراغ های مکرر می شود، یا گاهی مو همراه غذا وارد گلوی کودک شده و گیر می نماید، لذا گروهی بودند و هستند به نام گالی گیران که با انگشت سبابه این تکه های اضافی چسبیده به گلوی کودک را بیرون می آورند. در گیلان پاره ای از محله ها مثل محله شاقاجی به این کار معروفیت دارند (تائب: 35).

خاش و گیران

تخصص این گروه بیرون آوردن استخوان ماهی از گلوی بیمار بود (همان جا).

پیش در آر

در شوش زنانی به این نام هستند، که اشیای خارجی وارد شده به چشم را با زبان خود یا با پیچیدن کمی پنبه به کبریت از چشم بیرون می آورند (تراب زاده و دیگران: 143).

باد فتق

در لرستان با سرب فتق بندی برای خود می سازند، به این ترتیب که کاسه ای به مقدار بیضه می سازند و در طرفین آن دو سوراخ کوچک ایجاد می نمایند و نخ از آنها عبور می دهند و به کمر می بندند (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 275).

گیته پوت (11)

ذرات ریز درخت بید که در اثر پوسیدگی و کرم خوردگی پیدا شود، این گرد را می سایند و به جای پودر بیخ بغل می ریزند یا روی زخم ختنه می پاشند (ستوده: 156).

مهرگیا

علفی است که وسط خشت های خشک پیدا می شود، زنان دم نموده آن را به شوهران برای زیاد شدن محبت می دهند (ستوده: 173).

مارگزیدگی

در روستای شیخ خلف (شوش) برای تشخیص مارگزیدگی کسی که قبلاً مار او را گزیده است، نزد فرد گزیده شده می نشانند، اگر مریض حالش به هم خورد و استفراغ کرد، پی می برند که مار او را نیش زده است (تراب زاده و دیگران: 142).

سردرد

در خوزستان برای تشخیص دلیل سردرد با دستمالی از نوک بینی تا گودی پشت سر را مقدار می گرفتند و با دندان وسط دستمال را در روی سر معین می کردند، سپس دو سر دستمال را به هم می رساندند، اگر به یک مقدار بود سردرد ناشی از خستگی بوده و زود خوب می شد، اگر به یک مقدار نبود، یعنی سر به طرف صورت یا پشت سر افتاده و بعد با همان دستمال از دو سوراخ گوش مقدار می گرفتند و باز وسط را در بالای سر مشخص می کردند، معین می شد، که به جانب راست یا چپ افتاده است، و علاجش این بود که دستمال را روی سر بیمار پهن نموده و دور سر را با دستمال دیگری محکم ببندند، بعد از هر طرفی که معین می شد، که سر افتاده است گوشه دستمال را با یک دست گرفته و با دست دیگر چند بار به آن می زدند و سر با شدت به طرفی که گوشه دستمال کشیده می شد در اثر ضربه و بی اراده تکان شدید می خورد و برخی مواقع مهره های گردن صدا می کرد و سردرد برطرف می شد (افشار سیستانی، 1370: 319؛ هم - شوک درمانی).

امید بهبودی

در روستاهای اطراف خراسان وقتی مرض طولانی شود مریض را به پشت می خوابانند و دور تا دور شکمش دیوارهای از خمیر به ارتفاع تقریبی چهار انگشت می سازند و سگی را در وسط دیواره خمیری روی شکم مریض سر می برند، اگر خون سگ روی شکم بیمار لخته شد مریض صحت خواهد یافت و باید معالجات را ادامه داد، در غیر این صورت خواهد مرد (شکورزاده: 249).

پی نوشت ها:

1. sabz.

2. badiganj.

3. dojnom.

4. sow sut.

5. pes - edas.

6. van.

7. sirinak.

8. sir ku.

9. herisak.

10. zebrak.

11. giteput.

منبع مقاله:

جانب اللهی، محمدسعید، (1390)، پزشکی سنتی و عامیانه مردم ایران، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ اول.

منبع: راسخون
انتشار: 23 مهر 1400 بروزرسانی: 23 مهر 1400 گردآورنده: asiaro.ir شناسه مطلب: 1848

به "بیماری های منطقه ای و شیوه تشخیص و درمان آن ها" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بیماری های منطقه ای و شیوه تشخیص و درمان آن ها"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید