چرا کینگ پین برترین شرور حال حاضر دنیای سینمایی مارول است؟
به گزارش تور آسیایی ارزان، سریال اکو را می توان یکی از اولین پروژه های مارول دانست که تحت عنوان تازه اسپاتلایت مارول منتشر شده است. این دسته بندی به پروژه هایی اشاره دارد که داستان آن ها از کمیک های مارول الهام می گیرد، اما در خط داستانی جداگانه ای از سایر فیلم ها و سریال های مارول اتفاق می افتد و این یعنی برای تماشا آن ها لازم نیست تمام آثار سینمایی یا تلویزیونی قبلی مارول را دیده باشید. البته قرار گرفتن این سریال در اسپاتلایت مارول باعث نشده اکو کاملا از دنیای سینمایی مارول جدا بیفتد. موضوع داستان اکو بر رابطه پیچیده بین ابرقهرمان آن، یعنی مایا لوپز یا همان اکو، با ویلسون فیسک یا همان کینگ پین قرار گرفته است و درواقع می توان آن را اولین دنباله واقعی بر داستان سریال دردویل نتفلیکس دانست که آخر و عاقبت شرور این مجموعه را نشان می دهد.
خوشبختانه، اکو با آغوش باز به سراغ این آدم بد محبوب کمیک های مارول رفته است که خبر از نقش بیشتر او در آینده جهانی سینمایی مارول می دهد. مارول می داند که می تواند به خوبی از ظرفیت های ویلسون فیسک به عنوان یک شرور قدرتمند در جهانی خود بهره ببرد و برای ترسیم آن آینده ای که برای پروژه های بعدی خود در نظر گرفته، کینگ پین برترین گزینه برای موفقیت خواهد بود. مارول تأیید نموده است که کاراکتر فیسک نقش پررنگی در سریال بعدی دردویل، یعنی دردویل: تولد دوباره ایفا خواهد نمود. داستان مجموعه اصلی، که محصول پلتفرم پخش آنلاین نتفلیکس است، پیش از این در جهانی سینمایی مارول قرار نمی گرفت، اما به تازگی مارول تأیید نموده است که دردویل مت مرداک و ویلسون فیسک وینست دن آفریو هم در خط داستانی اصلی مارول قرار می گیرند. خود دن آفریو درباره بازگشت به نقش فیسک به عنوان مهم ترین دشمن دردویل گفته است: قرار است دردویل: تولد دوباره ارتباط مستقیمی به سریال نتفلیکس داشته باشد و این یک چیز عالی است. بسیاری از داستان های جانبی که در آن سه فصل اصلی رخ داد حالا می توانند دوباره برگردند و ما کوله باری از روایت ها و تواریخ مربوط به دردویل را داریم که می توانیم در سریال بعدی از آن ها استفاده کنیم.
حضور فیسک در سریال دردویل: تولد دوباره تنها بخش کوچکی از توانایی های این شرور را نشان می دهد؛ اما این غول تبهکاری پتانسیل آن را دارد که به برترین شرور حال حاضر جهانی سینمایی مارول تبدیل شود. مد نظر داشته باشید که در ادامه اسپویلرهای مهمی برای سریال اکو وجود دارد؛ پس اگر هنوز این مجموعه را ندیده اید، شاید ترجیح بدهید از خواندن ادامه مطلب خودداری کنید.
رستگاری ویلسون فیسک
ویلسون فیسک کسی بود که پدر مایا را کشت. او با شلیک یک گلوله به صورت او و انفجار تسلیحاتش کارش را تمام کرد. اما قضیه به همین جا ختم نشد و فیسک رد مایا را تا اکلاهما زد و از او خواست برای اداره امپراتوری تبهکاری اش به او ملحق شود؛ که البته مایا نپذیرفت. فیسک هم این را دستاویزی قرار داد تا تمام خانواده مایا را تهدید به مرگ کند. این یک رابطه ویژه بین مایا و فیسک می سازد که دن آفریو درباره اش اینگونه شرح داده است: وقتی جوان بودم فکر می کردم می دانم چگونه اطرافیانم را دوست داشته باشم؛ خانواده، دوستان و همکاران. اما شما به سختی یاد می گیرید که دوست داشتن نباید با چاشنی کنترل همراه باشد و شکی نیست که برای افراد زیادی که در طول عمرشان کسی را دوست داشته اند، مفهوم کنترلگر بودن را هم در آن دخیل نموده اند. این می تواند منجر به مسائل بزرگی شود، تا زمانی که بالاخره فرد یاد بگیرد چگونه بهتر عشق بورزد. رابطه مایا و فیسک هم از این ماهیت برخوردار است.
به جز این بده بستان های پیچیده بین کاراکتر مایا و فیسک، قسمت سرانجامی سریال اکو فیسک را در یک موقعیت خاص و غیرمنتظره قرار می دهد. به جای اینکه داستان، مثل سرانجام بندی سریال دردویل، با یک دعوای تمام و عیار بین مایا و عمویش (همان ویلسون فیسک) تمام شود، مایا از قدرت شفابخشی خود روی کینگ پین استفاده می نماید و سریال به نشان دادن همین روبروه کوتاه بین آن ها رضایت می دهد. مایا با استفاده از توانایی های ماورای طبیعی خود خشم و نفرتی را که درون فیسک وجود دارد از بدنش خارج می نماید تا زندگی اش از تاریکی های این احساسات فروخورده رها شود؛ درست مثل همان کاری که روح مادر مایا برایش انجام داده بود. فیسک از این اقدام مایا به شدت شگفت زده می شود و این گزینه ای جز فرار از صحنه پیش رویش نمی گذارد. اما این دقیقا چه معنایی برای کاراکتر کینگ پین و تحول شخصیتی او در جهانی سینمایی مارول دارد؟ آیا حالا که مایا خشم و کینه را از وجود فیسک خارج نموده، او ناگهان به قهرمان خوب داستان تبدیل می شود؟
باید در نظر داشت که تحول روانی و شخصیتی ویلسون فیسک چندان هم ساده نیست. در صحنه سرانجامی سریال، فیسک را می بینیم که همچنان تحت تأثیر عمل مایا در حالتی از بهت قرار گرفته است و در عین حال، می کوشد تا افسار امپراتوری جنایتکاری خود را دوباره به دست بگیرد که پیش از این به خاطر حملات مایا از نظر نیروی انسانی و منابع با مشکل روبرو شده بود. با تمام این اوصاف، واضح است که فیسک همچنان نمی تواند از وجه شرور خود، یعنی کینگ پین دست بکشد. سوال اصلی اینجاست که آیا او هنوز عزم و اراده سابق برای شرارت و جنایت را دارد یا خیر. آیا اگر از ذات انتقام جوی خود دست بکشد، می تواند همچنان امپراتوری خود را از زوال نجات دهد؟
صحنه بعد از تیتراژ می تواند پاسخ ما را بدهد. در این صحنه می بینیم که فیسک بادقت اخبار نیویورک را تماشا می نماید که در آن اخبار رقابت نامزدان برای شهرداری نیویورک پوشش داده می شود. گوینده اخبار تأکید می نماید که نیویورکی ها تمایل دارند یک جنگ طلب درست و درمان را به عنوان شهردار روی کار بیاورند؛ کسی که شرایط بد زندگی مردم عادی را درک می نماید و حاضر است به هر قیمتی شده این شرایط را تغییر دهد. این صحنه نشان می دهد که فیسک ممکن است اکنون در پی شکل قانونی تری از قدرت باشد و خود را آن جنگ طلبی بداند که شهرش به آن احتیاج دارد. با از بین بردن درد و عذاب درونی او به دست مایا، کسی چه می داند، شاید واقعا ویلسون فیسک بخواهد ناجی شهر خود باشد، نه جنایتکار بزرگ آن.
به جرئت می توان گفت که احتمال زیادی وجود دارد این خط داستانی در مرکزیت سریال دردویل: تولد دوباره قرار بگیرد. به ویژه صحنه تیتراژ اکو این شایعات را تأیید می نماید که داستان سریال بعدی دردویل با پیامدهای حضور کینگ پین در مقام شهردار نیویورک دست و پنجه نرم خواهد نمود. این خط روایی را پیش از این در کمیک های دردویل مارول در سال های اخیر دیده بودیم. همانطور که کمیک ها به سادگی ویلسون فیسک را به عنوان یک شرور خونخوار به تصویر نکشیده اند که از موقعیت سیاسی خود برای تحکیم قدرتش استفاده می نماید، جهانی سینمایی مارول هم می خواهد پیچیدگی کاراکتر او را نشان دهد. درست است که کینگ پین در کمیک سلطه شیطان (Devils Reign) در نقش یک آنتاگونیست بی رحم ظاهر می شود، اما پیش از این هم ثابت نموده که می تواند از قدرت خود برای ایجاد تغییرات مثبت استفاده کند، اما شاید مهره هایی بر سر راهش قرار بگیرند که چوب لای چرخ برنامه های فیسک برای تحول نیویورک می گذارند.
امید ما این است که دردویل: تولد دوباره بر کوشش کینگ پین برای بهبود شهرش تمرکز کند و در عین حال، کوشش دردویل برای سرنگونی بزرگ ترین دشمنش را هم نشان دهد. مت مرداک بی شک توقع بدترین ها را از کینگ پین دارد؛ اما آیا این پیش فرض درستی است؟ آیا فیسک می تواند به لطف مایا بالاخره به رستگاری برسد، یا محکوم به بازگشت به روش های قدیمی خودش است؟ درست است که توانایی های شفابخشی روی مایا اثر کرد، مایا کجا و کینگ پین کجا! بدبختی های مایا در برابر زندگی که ویلسون فیسک از سر گذرانده هیچ است و حتما برای او سخت تر خواهد بود که بتواند گذاشته تاریکش را پشت سر بگذارد. خود دن آفریو هم موافق این تئوری است و فکر نمی نماید کاراکتر او (کینگ پین) تغییر نموده باشد. بلکه بیشتر به یک روشن بینی رسیده است و به نظر می آید فیسک در سرانجام پرواز تصمیم می گیرد که اگر می خواهد قدرت خود را به کار بگیرد، باید پا به میدان سیاست بگذارد و برای شهرداری نیویورک بکوشد.
چه فیسک راه رستگاری را طی کند و چه به شیوه های شرورانه خود بازشود، صحنه برای یک تحول شخصیتی درست و حسابی مهیا است. اگر کینگ پین وینست دن آفریو تا به حال به عنوان یکی از برترین و ظریف ترین شرورهای جهانی سینمایی مارول شناخته نشده است، فقط به این دلیل است که سریال دردویل نتفلکیس در وهله اول در جهانی مارول نمی گنجید. اکنون که مارول تأیید نموده است که خط داستانی این سریال هم در MCU می گنجد، فیسک دیگر برای رسیدن به مقام برترین شرور این جهانی سینمایی با لوکی تام هیدلستون رقابت می نماید. باز این سوال مطرح می شود که آیا این شرور، که قبلا او را به عنوان مردی شیفه قدرت دیده بودیم، می تواند به کاراکتری فراتر از این ها تبدیل شود؟ بالاخره داستان فیسک به هر سمتی که برود، نوید آن را می دهد که او یکی از مجذوب نماینده ترین کاراکترهای سال های آینده جهانی سینمایی مارول خواهد بود.
سلطه تاریک جهانی سینمایی مارول
به نظر می رسد مارول ایده هایی برای اقتباس های بعدی از کمیک های خود برای سینما و تلویزیون در چنته داشته باشد. یکی از کمیک های محبوب چند سال اخیر مارول به خط داستانی سلطه تاریک برمی شود که در فاصله سال های 2009 و 2010 میلادی در سراسر مجموعه کمیک های مارول سروکله اش پیدا شد. داستان سلطه تاریک نورمن آزبورن را برمی گرداند که پس از آن که جلوی یک فاجعه ناشی از حمله اسکرال ها (Skrull) را می گیرد، با حمایت عمومی گسترده روبرو می شود که به او یاری می نماید به جای تونی استارک بر صندلی ریاست شیلد (S.H.I.E.L.D) بنشیند. آزبون به سرعت شیلد را از این رو به آن رو می نماید؛ او در وهله اول شیلد را به همر (H.A.M.M.E.R) تغییر نام می دهد و ماهیت نظامی آن را تشدید می نماید. او بعلاوه انتقام جویان تاریک را تشکیل می دهد که از سوی دولت حمایت می شوند. با این حرکت آزبورن، ناگهان تمام قهرمانان مارول به عنوان افراد منفور و مطرودی شناخته می شوند که کار دیگری از آن ها برنمی آید جز آنکه دست به سینه به تماشای نابودی نام و وجهه خودشان به دست آزبورن بنشینند.
احتمال بالایی وجود دارد که فاز پنجم جهانی سینمایی مارول از این خط داستانی استفاده کند. جولیا لوئی درایفوس را پیش از این در نقش والنتینا دفانتین در سریال فالکون و سرباز زمستان (2021) و فیلم های بیوه سیاه (2021) و پلنگ سیاه: واکاندا تا ابد (2022) دیده ایم و قرار است در فیلم تاندربولتز نیز حضور داشته باشد که تاریخ انتشار آن برای 2024 میلادی اعلام شده است. این مأمور دولتی می خواهد تیم مخصوص خودش را از تاندربولت ها بسازد که احتمالا در مقابل انتقام جویان و کاپیتان امریکای آنتوی مکی قرار می گیرد. در همین سال 2023 هم نسخه سریالی تهاجم مخفی (Secret Invasion) را دیدیم که در آن اسکرال ها با حملات خود به زمین یک خط داستانی تازه از حضور بیگانگان یا فضایی ها در زمین را در جهانی سینمایی مارول راه انداخته اند. در چنین موقعیتی، جهانی مارول اساسا به یک شرور با قابلیت های رهبری کاریزماتیک مثل کینگ پین احتیاج دارد تا بیاید و از موقعیت به برترین شکل به سود خودش استفاده کند.
ممکن است هرگز نسخه ای از سلطه تاریک را که نورمن آزبورن در موضوع آن قرار گرفته است در جهانی سینمایی مارول نبینیم. با اینکه فیلم مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست شخصیت آزبورن ویلم دفو را بازگرداند، اما این تأیید نمی نماید که مارول برای بازگرداندن آزبورن هیچ برنامه ای داشته باشد و اصلا معلوم نیست سونی اجازه حضور این کاراکتر در جهانی سینمایی را بدهد. در مقابل، ویلسون فیسک در برترین موقعیت قرار گرفته است تا به شروری عالی برای اقتباس از داستان سلطه تاریک تبدیل شود؛ آن هم درست زمانی که به نظر می رسد کینگ پین قرار است به یک پست مهم در یکی از مهم ترین شهرهای جهان دست یابد. مثل اینکه شرارت به اوج قله های قدرت رسیده است و هیچ کدام از قهرمان های جهانی سینمایی مارول هم نمی توانند جلودارش باشند.
این می تواند فرصتی برای مارول فراهم کند تا داستان کمیک سلطه دویل را هم در این فیلم بگنجاند. در این خط داستانی فرضی فیسک می تواند در مقام شهردار تمام ابرقهرمان ها را مجرم و فعالیت های آن ها را غیرقانونی اعلام نموده و تیمی از تاندربولت ها تشکیل دهد که تحت فرمان او عمل می نمایند. به این ترتیب، فیسک در کنار والنتینا دفانتین می توانند دست در دست یکدیگر به تهدیدی قوی علیه همه قهرمانان جهانی سینمایی مارول تبدیل شوند، و نه فقط دردویل. در این حالت همه، از مرد عنکبوتی تام هالند گرفته تا خانم مارول ایمان ولانی، در تیررس شهردار فیسک قرار می گیرند. این حتی می تواند یک فرصت عالی فراهم کند تا کینگ پین به عنوان آدم بد اصلی مرد عنکبوتی 4 ظاهر شود، یا حتی در فیلمی حضور یابد که در آن شخصیت های ناشناخته تر جهانی سینمایی مارول برای خودشان گروه تشکیل دهند، چیزی مثل انتقام جویان اما در مقیاس کوچک تر.
درست مثل آزبورن در کمیک های سلطه تاریک، سوال اصلی که این خط داستانی مطرح می نماید این است که فیسک تا چه زمانی می تواند با اقتدار و احترام بر تخت قدرت تکیه کند و چقدر طول می کشد تا وجه تاریک تر شخصیت او دوباره افسارش را به دست بگیرد. در طول کمیک های سلطه تاریک آزبورن مدام بین خود واقعی و وجه دیگرش، یعنی گابلین سبز در جنگ است و برای حفظ سلامت عقل خودش هم که شده نمی خواهد به گابلین اجازه دهد بر او سلطه پیدا کند؛ البته این جنگی است که سرانجامش از پیش معین شده است. به همین ترتیب، به لطف مایا، حالا به فیسک هم فرصتی دوباره داده شده تا در مسیر خوبی قدم بردارد. اما او تا کی می تواند روان پریشان خود را کنترل نموده و به عنوان شهردار خادم مردم نیویورک خدمت کند؟ آیا او واقعا می تواند گذشته خونین خود را فراموش کند؟ آیا اصلا دردویل به او اجازه می دهد نفس راحتی بکشد؟
کینگ پین در مارول بدون چندجهانی
برای کاراکتری مثل کینگ پین که تا به امروز در پنج فصل مختلف سریال های مارول بازی نموده هیجان انگیز خواهد بود که ببینیم مارول چه آینده درخشانی برای او در نظر گرفته است. ویلسون فیسک اکنون در برترین موقعیت قرار گرفته است تا یک نقش بزرگ تر و تأثیرگذارتر در جهانی سینمایی مارول ایفا نماید. اگر مارول بلد باشد چگونه از مهره های خود به نحو احسن بهره ببرد، باید کینگ پین را جایگزین کانگ کند؛ کاراکتری که قرار بود مهم ترین شرور جهانی سینمایی مارول برای چند سال آینده، به ویژه در خط داستانی چندجهانی یا مولتی ورس باشد.
این بی شک به نفع مارول خواهد بود که بیش از آنکه به کانگ بپردازد، بر شخصیتی مثل ویلسون فیسک سرمایه گذاری کند. کانگ ممکن است نقش مهمی در داستان های چندجهانی MCU ایفا نماید، اما این بدین معنی نیست که هواداران مارول هم از این کاراکتر خوششان آمده است. طبق آنچه فعلا از فیلم ها با حضور کانگ دیده ایم، استقبال زیادی از این شخصیت صورت نگرفته و بی شک فیلم مرد مورچه ای و زنبورک: شیدایی کوانتومی (2023) هم در معرفی این کاراکتر به عنوان تهدید بزرگ بعدی برای انتقام جویان شکست تمام عیاری محسوب می شود. البته چیزهای زیادی درباره اینکه کانگ چگونه می تواند حتی قدرتمندترین ابرقهرمانان زمین را در هر زمان و مکانی شکست دهد شنیده ایم، اما آن را که عیان است چه حاجت به بیان است. در همین فیلم مرد مورچه ای و زنبورک: شیدایی کوانتومی هم دیدیم که کانگ به دست یکی از بی آزارترین قهرمانان مارول، یعنی مرد مورچه ای پل راد بازنده شد.
سریال لوکی تا حدودی در تثبیت جایگاه تازه ای برای کانگ بهتر عمل نموده و او را تهدید جدی تری نشان می دهد؛ اما با سرانجام بندی فصل دوم لوکی پرونده این شرور در جهانی این سریال هم بسته می شود و اگر بخواهیم روراست باشیم لوکی برای ترسیم کاراکتر کانگ به عنوان اصلی ترین دشمن ابرقهرمان ها کار زیادی انجام نداده است.
به طور کلی می توان نتیجه گیری کرد خود مارول هم اعتقاد زیادی به کاراکتر کانگ ندارد که هنوز یک صحنه درست و درمان از او به عنوان آنتاگونیستی شکست ناپذیر به هواداران نشان نداده است. ماجرای مسائل حقوقی جاناتان میجرز (بازیگر کانگ) و حواشی مربوط به آن هم که قوز بالا قوز شد و مارول تصمیم گرفت راه خود را از این بازیگر جدا کند. حالا مارول دو راه پیش رویش دارد: یا باید یک بازیگر دیگر برای کاراکتر کانگ پیدا نموده و زمان بیشتری صرف قبولاندن آن به بینندگان مارول کند، یا باید شخصیت شرور دیگری پیدا کند تا بتواند داستان چندجهانی خود را حول آن ادامه دهد. این هنوز برای ما هم جای سوال دارد که مارول می خواهد مسیر جهانی سینمایی خود را به کدام ره ببرد. ولی چیزی که از آن مطمئنیم این است که کینگ پین یک فرصت طلایی برای مارول است که نباید از دست برود؛ حتی اگر او شرور مناسبی برای سلطه بر چندجهانی نباشد.
در طی این سال ها ثابت شده که کینگ پین کاراکتری است که بین هواداران مارول محبوبیت دارد. دن آفریو از اولین فصل سریال دردویل نتفلیکس نقدهای مثبتی دریافت کرد که نشان می دهد او برترین شخص برای بازی در این نقش است. مارول هم در پرورش رابطه قهرمان و ضدقهرمان بین دردویل و کینگ پین کم کاری ننموده و هر دو را با پیچیدگی ها و عمق شخصیتی قوی به تصویر کشیده است. هواداران مارول می توانند با ویلسون فیسک ارتباط بگیرند و حتی در تاریک ترین لحظات هم دلیل اقدامات او را درک می نمایند؛ چیزی که مانند آن را برای کانگ ندیده ایم. شاید یکی از مهم ترین دلایل همذات پنداری بینندگان با کاراکتر فیسک این باشد که او مانند ابرقهرمان ها و شرورهای دیگر جهانی سینمایی مارول یک قدرت خارق العاده و ماورای طبیعی ندارد که باعث شده او را به مخاطب معمولی نزدیک تر کند. خود دن آفریو در مصاحبه ای با هالیوود ریپورتر درباره فیسک گفته است: برترین کاری که می توان درباره کاراکترهایی مثل دردویل و کینگ پین انجام داد این است که هوشمندانه عمل کنیم. باید به ویژه به نحوه داستان سرایی و لحن روایت برای این شخصیت ها توجه داشته باشیم؛ چراکه این دو کاراکتر با بقیه [ابرقهرمان ها] فرق دارند و هیچ یک قدرت های ماورایی ندارند و از فضا نمی آیند؛ [بنابراین] داستانی که درباره آن ها تعریف می شود بیش از هر چیز شخصیت محور است و این از شروع ایده اصلی داستان دردویل و فیسک بوده است که در دردویل: تولد دوباره نیز ادامه خواهد یافت.
حتی می توان اذعان کرد مهم ترین دلیل دیده شدن سریال اکو حضور کینگ پین دن آفریو بوده است و نه چیز دیگری؛ چراکه جذب مخاطب برای تماشا محتوایی که تمام کاراکترهای آن تازه هستند و هیچ بازیگر نام آشنای دیگری نیز در آن حضور ندارد، نمی تواند کار ساده ای باشد. مثل لوکی و تانوس، کینگ پین هم یک شرور قدرتمند است که مارول باید از آب نمک درآورده و زودتر آن را در یک نقش مهم تر در جهانی سینمایی مارول بگنجاند.
دیر یا زود مارول باید افتضاح به بار آمده در قضیه کانگ را راست و ریست کند و راهی بیابد تا داستان های چندجهانی اش را ادامه دهد. اما در حال حاضر شاید این سیستم بهتر جواب دهد که مارول توجه خود را به داستان های صمیمی تر و کوچک تر سوق دهد که شرورهای کوچک تری هم دارند که رویای حکومت بر تمام عالم هستی را در سر نمی پرورانند. برای ویلسون فیسک حکومت بر همان یک شهر کفایت می نماید؛ اما اینکه فیسک یا کینگ پین چه برنامه ای برای اداره این شهر در سر دارد خود موضوع دیگری است که بی صبرانه منتظرش هستیم و در این فاصله، ایرادی ندارد که جهانی سینمایی مارول فعلا برای مدتی از مولتی ورس فاصله بگیرد.
منبع: IGN
منبع: دیجیکالا مگ